صبح بخیرخداجان!

بیالبخنبزنیم،بدون انتظارهیچ پاسخی از دنیا

 چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب

 دل سنگ شده آب ، از این ناله‌ی جانکاه

 زنی مویه کنان ، موی کنان

 خسته، پریشان، پریشان و پریشان

 شکسته ، نشسته‌ ، سر تربت سالار شهیدان

 شده مرثیه خوان غم جانان

 همان حضرت عطشان

 همان کعبه‌ی ایمان

 همان قاری قرآن ، سر نیزه‌ی خونبار

 همان یار ، همان یار ، همان کشته‌ی اعدا.

 کاروان می رسد از راه ، ولی آه

 نه صبری نه شکیبی

 نه مرهم نه طبیبی

 عجب حال غریبی

 ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی

 ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی

 ز داغ غم این دشت بلاپوش

 به دلهاست لهیبی

 به هر سوی که رفتند

 نه قبری نه نشانی

 فقط می وزد از تربت محبوب

 همان نفحه‌ی سیبی

 که کشانده ست دل اهل حرم را.

 کاروان می رسد از راه

و هرکس به کناری

 پر از شیون و زاری

 کنار غم یاری

 سر قبر و مزاری

 یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته

 به دنبال مزار پسر فاطمه رفته

 یکی با دل مجروح

 و با کوهی از اندوه

 به دنبال مه علقمه رفته

 یکی کرب و بلا پیش نگاهش

 سراب است و سراب است

 دلش در تب و تاب است

 و این خاک پر از خاطره هایی ست

 که یک یک همگی عین عذاب است

 و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است

 که با دیده‌ی خونبار و عزاپوش

 خدایا به گمانش که گرفته ست

 گلش را در آغوش

 و با مویه و لالایی خود می رود از هوش:

 »گلم تاب ندارد

 حرم آب ندارد

 علی خواب ندارد»

 یکی بی پر و بی بال

 دل افسرده و بی حال

 که انگار گذشته ست چهل روز

 بر او مثل چهل سال

[ یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,

] [ 23:56 ] [ بچه های انسان ]

[ ]

اسمِ بازیِ من و خدا زندگی ست

هیچ چیز، مثلِ بازیِ قشنگِ ما عجیب نیست

بازی ای که ساده است و سخت،

مثلِ بازیِ بهار با درخت

با خدا طرف شدن کارِ مشکلی ست،

زندگی

بازیِ خدا و یک عروسکِ گِلی ست

 

[ چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:,

] [ 9:31 ] [ بچه های انسان ]

[ ]

پو؛ فرزند مجازی شما


پو، یكی از محبوب‌ترین بازی‌های موبایل است كه توسط پل سلامه لبنانی 24 ساله طراحی شده و بین بازی‌ها جزو یكی از ركوردداران است. این بازی در تمام كشورهای دنیا متداول است اما از نظر تعداد علاقه‌مندان به آن، ایران در رتبه سوم قرار دارد.


محبوبیت این موجود كوچك و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شكسته است. پو یک موجود قهوه‌ای عجیب و غریب با چشم‌های بزرگ است که روی صفحه های تبلت یا گوشی، آرام ایستاده و نگاهمان می‌کند. این بازی رسانه‌ای نه چندان جدید، این روز ها حتی در گوشی‌ها و تبلت‌های بسیاری ازبزرگسالان جا خوش کرده است.

در تعریف بازی پو و در هنگام خریداری آن با این نوشته مواجه خواهیم شد: "پو دوست‌داشتنی ما، یک موجود کوچک زنده است که در موبایل شما زندگی می‌کند. فرقی نمی‌کند اندروید، ios یا بلک ‌بری داشته باشید، خوشبختانه می‌تواند خود را به خوبی با محیط وفق دهد و نیازی هم به سیگنال‌های قدرتمند مودم شما ندارد! "

اثرات رسانه ای بازی پو

 اگر در گذشته بیشتر نسبت به تاثیر بازی‌های رایانه‌ای بر کودکان و نوجوانان نگران می‌شدیم، امروز این خطر گسترده‌تر شده و ابعاد وسیعی در خانواده‌ها پیدا کرده است. اگر در قدیم برخی بازی‌های رایانه‌ای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت می‌شد، امروز باید از بازی‌های آرامی‌ که به ظاهر هیچ‌کدام از آسیب‌های بازی‌های اکشن و خشن را ندارند، هم ترسید. بازی‌های آرامی‌ که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و خطرشان کمتر از بازی‌های خشونت‌آمیز و تأثیرگذار اکشن نیست. طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازی‌ها می‌شوند، درون گرا شده و در جامعه منزوی و رفته‌رفته در برقراری ارتباط اجتماعی واقعی کم‌تمایل یا ناتوان می‌شوند.

مخاطبان بازی پو چه کسانی هستند؟!

شاید برای تان جالب باشد بدانید که هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه‌ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه در گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت می‌کند؛ نکته جالب این است که حتی بعضی سالمندان هم به این بازی روی آورده‌اند. طبق آمار، روزانه 320-260 هزار نفر این بازی را به صورت رایگان دریافت می‌کنند.

پو یک بازی‌ آرام عاشقانه است که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسان‌ها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده است. واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساسات‌ افراد نشان می‌دهد که هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است

یک بازی رسانه ای موفق

در دنیایی که تکنولوژی بازی‌های رایانه‌ای هر روز پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر می‌شود و با قدرت هر چه تمام‌تر، محصولات را با گرافیک بالا و داستان‌های جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه می‌کند، گُل کردن بازی‌های آرام و بی‌دغدغه، کمی ‌عجیب و قابل تأمل به نظر می‌رسد.

براساس نظریه‌های علم ارتباطات، بازی‌های رایانه‌ای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. این رسانه‌های نوین، علاوه بر تأثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفه بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است. هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفق ‌تر خواهد بود. سازندگان بازی پو به این هدف دست یافته‌اند و چنان در لایه‌های زندگی فرد وارد می‌شوند که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب می‌شود که چطور شد که موجود صفر و یکی بی‌جان، توانست بخش عمده‌ای از احساسات او را به خودش معطوف کند!

بازی پو یک بازی‌ آرام عاشقانه است که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسان‌ها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده است. واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساسات‌ افراد نشان می‌دهد که هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است.

یک فرزند مجازی!

این روزها بازی پو در سرتاسر جهان به قدری محبوبیت پیدا کرده است که حتی برخی افراد عکس او را روی بدن خود تاتو کرده‌اند! در ایران نیز این بازی علاقه مندان و شیفتگان بسیاری دارد. برخی از نظرات مخاطبان این بازی گواه این مدعاست:

"کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!

وقتی سیر شده و می خوام بهش غذا بدم و اون می گه: «نه» دلم می خواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!

من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس می کنه و منم نازشو می خرم."

پو این روزها فرزندخوانده بسیاری از خانواده ها شده و بسیاری از افراد به اندازه ای درگیر این بازی مجازی شده‌اند که زندگی واقعی خود را فراموش کرده‌اند. در مسیر بزرگ شدن پو، والدینش حاضر به هر کاری می‌شوند. در حقیقت بازی پو، برای جامعه غرب و جبران نداشتن فرزند برای کسانی است که می خواهند حس فطری والد بودن را تجربه کنند. اما این روزها در برخی از خانواده های ایرانی که فرزند واقعی نیز وجود دارد، فرزند فراموش می‌شود چرا که فکر و ذهن زن و مرد می‌شود این «فرزند مجازی»!

بازی و سبک زندگی

بازی ها نیز هم چون سایر رسانه ها بر سبک زندگی مخاطبان خود، تاثیر می گذارند. بر خلاف رسانه های دیگر، افراد در بازی ها به طور مستقیم تجربه می کنند و در آن زندگی می کنند. به همین دلیل است که تاثیر پذیری افراد از بازی های در زمینه سبک زندگی، بسیار زیاد است.

در بازی پو از ارتباطات خانوادگی و خویشاوندی خبری نیست و فردگرایی ترویج‌ شده در این بازی، احساس نیاز برای یافتن دوستان و خدمت به هم‌نوعان را پدید نمی‌آورد. گویی در میان نیازهای پو، بازی با کودکان دیگر نیز جایی ندارد.

یکی از نکات قابل تامل در بازی پو غربی بودن آن است. برای مثال هنگام خرید غذا برای پو، این بازی امکان انتخاب از پنج نوع غذا را که عمدتا فست فود و غربی هستند، به فرد می‌دهد. شگفت آنکه بهای هر یک از مواد غذایی همانند بهای واقعی آن است. از طرفی، در قسمت تن‌پوش‌های پو، دو گزینه آخر مخصوص مناسبت‌های کریسمس و‌ هالووین است که سبک زندگی غربی را به یاد می آورد. مصرف‌گرایی هر چه بیشتر و امتیاز بیشتر گرفتن برای داشتن پول بیشتر و به دنبال آن خرج کردنش، این ‌بار از طریق رسانه به نام بازی وارد عمل شده است.

در پایان باید گفت که علیرغم کارکرد های منفی ذکر شده، بازی پو کارکردهای مثبتی همچون افزایش احساس مسئولیت‌پذیری را نیز با خود به همراه دارد. به این نکته نیز باید توجه داشت که یکی از عوامل مهمی که منجر به تاثیرگذاری منفی از سوی رسانه ها بر روی مخاطبان می شود، ناشی از پایین بودن سواد رسانه ای مخاطبان است. بازی ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. عدم آگاهی و سواد رسانه ای و در نتیجه افراط و زیاده روی در استفاده از بازی ها و غرق شدن در آن، تاثیرات منفی بسیاری را با خود به همراه خواهد داشت. از این رو لازم است که به بازی ها تنها از جنبه سرگرمی نگاه نکنیم؛ بلکه همواره کارکردهای رسانه ای آن را نیز مد نظر داشته باشیم.

 

 

زهرا مجد

[ چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:,

] [ 9:28 ] [ بچه های انسان ]

[ ]

نمی دونم تاحالادلتون خواسته به یه جایی بریدکه دست هیچ کس بهتون نرسه؟یه جزیره دور افتاده؛تک تنها؛بدون افرادی که وجودشون رو دوست داریدو در عین حال براتون ازاردهنده هستند.بدون وجود همه اونایی که دلتون رو شکستند.همه اونایی که دوستون دارند.پیش دیگران از خوبیهاتون میگن غافل از اینکه دارند براتون دردسر درست میکنند.بدون وجود ادمهای عاقلی که مشاوره های خیلی خوبی میدن ولی اغلب سخنانتون رو-شده یک دهمش- اشتباه درک می کنند.بدور از همه انتظارات و توقعات.خودت باشی و خودت؛ خودی که خودش را شناخته، خودی که در تنگنای محبوس دنیا به نخ زندگی آویزان شده وتنها گره ای به نام خدا نگهش داشته است. و حال که این خود ،خود را شناخته دیگر شده خدا.دیگر خود نیست؛آویزان نیست.در حبس نیست.خودی حالا دیگر تنها نیست؛خداست.پرواز کرده.سبک شده.شده گره؛ گره برای نگه داشن همه انهایی که به همین یک نخ وصل اند.هیچ ندارند جز این نخ. و وای از روزی که گره باز شود.وای از روزی که خدا گم شود.وای از روزی که نخ نازک تر از تارموجدا شود. می افتی ته ته این چاه؛ چاه عمیقی است دنیا!اگر افتادی، اگر گره ات باز شد،اگراگر شکستی... دیگر بالا امدن سخت است. دوباره زندگی یافتن سخت است.و گره زدن دوباره این نخ سخت تر. گره زدنش دو انگشت نمی خواهد.باید ار ان عمق اول یک نور پیداکنی تا بتوانی اطرافت را ببینی؛ باید دوباره باور از دست رفته ات را بازیابی.اولین جای که میتوانی پایت را به ان گیر دهی و دستت را تا قدم دوم را برداری پیداکن.امیدت را پیداکن.نگذار هیچ گاه امیدت نا امید شود.بعد ایمان بیاور به امید و باورت. سومین سنگ انتخاب است. و تو در نهایت باید اسباب بسیاری از ان عمق تا رسیدن به دهانه جمع کنی که همه انها می شوند وجودت.وجود به کمال دست یافته ات.حال این وجود تا جایی قدرت دارد که گره ای محکم تر از گرخ قبل بزند.بشود گره؛خودش، خود خودش.چون باور،امید ،ایمان،انتخاب، صداقت، عشق،ایثار،بخشش، مهر.... و در نهایت وجود دارد.

گاهی دلم می خواهد در یک جزیره بودم.تنهای تنها.فقط خدا را داشتم و صدای دریا را، و طلوع و غروب ساج سرخ خدا، و یک اسب را؛بدون حضور هیچ ادمی از ادم های اطرافم، انهایی که دروغگویند،دغل بازند، دو رویند،حیله گر و مکاراند، عشق به محیط،بوییدن هوا،لمس طبیعت و چشیدن روزانه طلوع را از یاد برده اند.از انهایی که که زباله ریختن( به خصوص ته سیگار) در محیط زنده زندگیشان،برایشان شده عادت.

[ چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:,

] [ 9:26 ] [ بچه های انسان ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه