در این راه طولانی که ما بی خبریم
و چون باد می گذرد
بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند.
خواهش می کنم! مخواه که یکی شویم ، مطلقا
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم ، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم
یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را،
و یک شیوه نگاه کردن را.
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رو یاهامان.
هم سفر بودن و هم هدف بودنف ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است.
عزیز من!
دو نفر که عاشق اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده،
واجب نیست هردو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است
یا معشوق و یکی کافی است.
عشق از خودخواهی و خودپرستی ها گذشتن است اما، این سخن به معنی تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در« حضور» است نه در محو و نابود شدن در دیگری
نظرات شما عزیزان: